به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى بیانات خاصی در زمینه به ورزش و تفریح جوانان و نوجوانان کشور داشتند. ایشان در میان بیانات خود آورده اند: "... فیلم هم چیز جذّابى است؛ سینما خیلى عنصر جذّابى است، رسانهى فوقالعادهاى است، یعنى واقعاً الان هیچچیزى مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى این زمینه کار بکنید؛ کارهاى ابتکارى بکنید؛ اسباببازى همینجور، بازىِ رایانهاى همینجور، عروسک همینجور، اینها چیزهایى است که لازم است."
رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود نگاهی به ورزش های سنتی داشتند و از مسئولین درخواست کردند تا ورزش های سنتی و بازی های ایرانی را ترویج دهند و فرمودند: " ... اسباببازى رایج بچّههاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمریکایىها که پدرجدّ ما در این کارند، الان پشیمانند، درآن درماندهاند که چهکار کنند. ما بچّههاى خودمان را که اَلَکدولَک بازى میکردند که تحرّک داشت و خوب بود، گرگمبه هوا بازى میکردند که کار بسیار خوبى بود و ورزش بود و بازى و سرگرمى بود، یا این چیزى که خط کشى میکنند و لىِلىِ میکنند - بازىِ بچّههاى ما اینها بود - آوردهایم نشاندهایم پاى اینترنت، نه تحرّک جسمى دارند، نه تحرّک روحى دارند، و ذهنشان تسخیر شده به وسیلهى طرف مقابل. خب بیایید بازى تولید کنید، بازى ترویج کنید، همین بازىهایى که بنده حالا اسم آوردم و دهتا از این قبیل بازى [که] بین بچّههاى ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ [این] یکى از کارها است، اینها را ترویج کنید."
ایشان همچنین در مورد ورزش های ملی و میهنی فرمودند:" ... ما همهاش نباید نگاه کنیم ببینیم که غربىها از چهجور بازىاى حمایت میکنند، ما هم از همان بازى حمایت بکنیم. خب حالا من نمیخواهم راجع به بعضى از این ورزشها چیزى بگویم، امّا خب ما خیلى کارهاى خوب داریم که مال ما است؛ من [قبلاً] گفتم،چوگان مال ما است، دیگران به اسم خودشان کردند؛[خب] این را ترویج کنید؛ ورزش باستانى یک ورزش زیبا و هنرى است، خب این را ترویج کنید؛ اینها را پیش ببرید و ترویج کنید که بچّهها [سراغ اینها] بروند."
پیرو سخنان مقام معظم رهبری نگاهی به چند ورزش که ایشان در سخنان خود ذکر کرده اند خواهیم داشت تا خوانندگان با ورزش های ایرانی و بازی و سرگرمی های ملی بیشتر آشنا شوند و فرهنگ آن در میان مردم بیشتر دیده شود.
** چوگان
این ورزش بازی شاهان نامیده شدهاست (زیرا بیشتر در میان پادشاهان و بزرگان رواج داشت) و از ورزشهای کهن ایرانی است. نام چوگان از نام چوبی که در آن استفاده میشود برگرفته شدهاست. این بازی در ابتدا ورزشی عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسبهای جنگی خود را به نمایش میگذاشتند.
چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. اروپاییان در زمان صفویان و در زمان استعمار خود در هند، با این بازی آشنا شدند و آن را در سراسر اروپا پخش کردند. بعدها نیز ورزشهایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند که دستههای استفاده شده در این بازیها به همان چوب چوگان برمیگردد.
این ورزش در ایران پس از صفویان کم کم رو به فراموشی رفت. البته در زمان پهلوی، در ارتباط با اروپاییان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیافت. امروزه سعی میشود توجه بیشتری به این ورزش نشان داده شود. همچنین اقداماتی برای تاُسیس زمینهایی سرپوشیده برای زنان انجام شدهاست.
مشخصههای زمین چوگان
طول و عرض زمین چوگان به ترتیب 274 و 145 متر است (البته در کشور ایالات متحده آمریکا و آرژانتین این ابعاد کمی از استاندارد رایج بزرگتر میباشد). طول دروازه نیز 7 متر میباشد.
مدت زمان مسابقه
یک بازی چوگان به 6 دوره زمانی (چوکه) که هر کدام 7 دقیقه میباشد تقسیم میشود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان میباشد ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل3 دقیقه و بین دو نیمه 5 دقیقه در نظر گرفته میشود.
تعداد بازیکنان
در هر تیم چهار نفر بازی میکنند. نفر اول یک مهاجم است و کار او حمله و نیز کمک به مدافع است. نفر دوم نیز مهاجم است، ولی وظیفه او در دفاع مهمتر است. نفر سوم که معمولاً بهترین بازیکن تیم است، وظیفه دارد تا حرکات دفاعی را به ضد حمله تبدیل کند. نفر چهارم نیز مدافع است و وظیفه دارد توپ را از دروازه دور کند. از آن جایی که چوگان بازیای با روند سریع است، امکان دارد بازی کنان یک تیم در قسمتهای مختلفی از زمین قرار گیرند که مربوط به وظیفه بازیکن دیگر باشد. در این حالت باید وظایف آن بازیکن را انجام دهند تا به جای خود بازگردند.
هدف و قوانین بازی
هدف این بازی فرستادن توپ در دروازه? حریف میباشد. هنگامی که توپ از پشت دروازه خارج میشود، پرتاب توپ به تیم مورد حمله قرار گرفته تعلق میگیرد، مگر این که خود این تیم باعث خارج شدن آن شده باشد. در این صورت به تیم مقابل یک پرتاب آزاد (از 84 متری محل خروج) تعلق میگیرد. پس از هر گل، دو تیم زمین خود را تعویض میکنند و داور توپ را در مرکز زمین قرار میدهد. در صورتی که دو تیم برابر شوند، وقت اضافی به آنها تعلق میگیرد و اولین تیمی که گل بزند برنده اعلام میشود. هنگامی که بازیکنی به سمت جهتی که توپ در آن پرتاب شدهاست میتازد، تقدم با اوست در صورتی که (و تنها در این صورت) که توپ در سمت راست او باشد. در این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن که در فاصله? معقولی قرار گیرد که هیچ جای خطر نباشد.
اسبهای چوگان
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده میشود، بدین منظور پونیها از جایگاه ویژهای برخوردارند. در یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر در دو چوکه استفاده میشود، البته باید بین آنها یک چوکه استراحت به اسب داده شود.
وسائل ضروری اسب در حین مسابقه چوگان
بانداژ برای حفاظت چهار ساق اسب به منظور عدم برخورد ضربات توپ و یا چوب چوگان به ساقها.
انتخاب افسار (دهنه، لگام) مناسب جهت کنترل هرچه بهتر اسب در حین مسابقه.
وسائل ضروری سوارکار
کلاه ایمنی مخصوص چوگان
دستکش
شلاق چوگان که اندازه آن تقریباً معادل 106 سانتیمتر میباشد و علت آن نیز سهولت استفاده از آن حین مسابقهاست.
چکمه سوارکاری بدون بند
زانوبند
** ورزش باستانی
زورخانه جای نیکان ، پاکان و مکتب فتوت و جوانمردی است .زورخانه بنایی است مسقف که در وسط آن گودی کنده شده و در اطراف این گود ، غرفه هایی برای نشستن تماشاچیان و کندن لباس و گذاشتن آلات و اسباب ورزشی بنا گردیده است .
سقف اصلی زورخانه که گود در زیر آن واقع شده ، بلندتر از سقف های دیگر بناهاست و در بالای این سقف پنجره ای برای روشنایی نصب گردیده و درب ورودی به مقداری کوتاه است که باید با قامت خم شده از آن عبور کرد و این اولین نشانه فروتنی و تواضع جبری کسی است که وارد زورخانه می شود .
زورخانه جای نیکان ، پاکان و مکتب فتوت و جوانمردی است . ادب ، صفا ، فروتنی و گذشتی که بین ورزشکاران زورخانه حاکم است در جوامع دیگر کمتر دیده می شود .
اصطلاحات زورخانه
کهنه سوار و مرشد ، پیشکسوت ، پیش قدم ، پیش خیز ، نوچه ، نوخاسته ، ساخته ، صاحب زنگ و صاحب ضرب ، پهلوان و صاحب تاج اصطلاحاتی است که در زمان زورخانه متداول است
زمان ورود
به هنگام ورود به زورخانه به سبب کوتاهی درب ورودی می بایست خم شد و متواضعانه وارد شد .
گود زورخانه بستگی به تناسب بنا بعضی مربع و بعضی مسدس ساخته شده است و در لبه ی گود بجای هزاره ، چوب هایی نصب کرده اند تا بر اثر ضرب دست کشتی گیران یا جست و خیز ورزشکاران ریزش نکند .
سابقاً هنگام ساختن گود ، ابتدا مقداری بوته ی صحرایی خشک روی هم می گذاشتند و روی آن را با قشری از خاکستر و بعد با خاک رس می پوشانیدند و در نتیجه ته گود مدتها حالت فنری داشت و بعد از چند سال مجدادا خاک گود را برداشته زیرسازی آن را تجدید می کردند . لیکن اکنون این رویه متروک گردیده و اغلب سطح گودها با تخته یا فیبر و انواع کفپوش ها پوشانیده می شود .
در یکی از غرفه ها که مدخل زورخانه محسوب می شود ، سکویی به نام سردم برای نشستن مرشد زورخانه ساخته اند . سکویی مدور یا مربع به ارتفاع یک متر و بعضی قدری بلند تر ، در جلوی سردم و به طرف گود ، چوب بستی می سازند برای آویختن زنگ و نصب پرهای قو (معروف به ابلق) که در ارتش قدیم به جای درجه بهکلای خود نصب می شده و همچنین سایر مظاهر پهلوانی و شجاعت از قبیل پوست پلنگ ، زره ، شمشیر و سپر در جلوی سردم اجاقی است که برای گرم کردن ضرب و نیز قهوه جوش مخصوص طبخ زنجبیل و دارچین که بعد از به ورزشکاران خورانده می شود پهلوی آتش این اجاق قرار می گیرد . خوردن زنجبیل و دارچین دم کرده یا پخته پس از ورزش در زورخانه علاوه بر تغییر ذائقه گویا برای رفع رطوبت گود بوده است .
چراغ سردم
سردم در عرف پهلوانان جای مقدسی به شمار می رود و روشن نگاهداشتن آن همانند روشن نگاه داشتن سقاخانه ها کاری لازم الاجرا بوده است و پولی که اهل سردم از مردم می طلبیدند به عنوان چراغ سردم بوده است که تدریجاً به طور مطلق آن پول را چراغ گفته اند .
چنانچه مشهور است میل زورخانه به منزله گرزی است که در جنگهای قدیم به کار می رفته که میل ها به تدریج از آهن به چوب تغییر یافته و از شکل گرز خارج و به صورت فعلی درآمده است و غرض از میل گرفتن عادت دادن دستها به استعمال گرز در جنگ بوده است .
انواع میل زورخانه
نوعی از چوبهای ثقیل و وزین برای ورزش
نوعی از چوبهای سفید رنگ و کوچک برای میل بازی و شیرین کاری که دسته های آن را تا حد امکان بلندتر می ساختند تا در موقع بازی ، چرخاندن ، پرتاب کردن و رها کردن آن به راحتی انجام شود .
در سالهای دور میل های دیگری هم در زورخانه وجود داشته اند که عبارت بود از یک یا دو جفت میل بسیار سنگین که اکنون استفاده از آنها مرسوم نیست .
میل بازی
بازی هایی که به وسیله میل انجام می شود ، نظم و قانون معینی ندارد و هر ورزشکار با ذوق و سلیقه خود انواع بازی ها را انجام می دهد و آنچه مشاهده گردیده ، میل بازها متجاوز از 30 نوع بازی می کنند و این کار یکی از شیرین ترین اعمال ورزش باستانی است .
میل های بزرگ
میل های بزرگ مخصوص ورزش وزن معینی ندارد و اکثر وزن آنها از جفتی 12 تا 30 کیلو می باشد . اما میل های بازی وزنشان از 5 الی 6 کیلو بیشتر نیست .
سابقاً معمول نبود ورزشکاران میلهای خود را دسته جمعی از جای خود بلند کنند ، بلکه جلوتر ازهمه ، کسی که نسب سیادت داشت میل خود را با آهنگ ضرب بلند کرده و چند حرکت مختصر به صورت میل بازی انجام داده و میلها را روی شانه خود می گذاشت و بعد از این عمل از پیشکسوت ترین نفر شروع و به اشخاص مبتدی ختم می گردید که در حال حاضر این رویه ترک شده است و برای جلوگیری از اتلاف وقت همه افراد میل ها را دفعتاً بر روی شانه های خود می گذارند .
برای میل گرفتن شمارشی معمول نیست ، بلکه مرشد زورخانه با آهنگ ضرب و خواندن اشعار ورزشکاران را مشغول می دارد و همین که میان دار میل ها را از روی شانه به روی زمین آورد سایرین هم از وی تبعیت کرده و میلها را به جای خود می نهند .
گورگه
این کلمه در سالهای اخیر خاصه در تهران به جای میل زورخانه مصطلح شده است ، در صورتی که گورگه گرفتن نوعی از میل گرفتن است که ورزشکار حرکات خود را به نهایت سرعت رسانیده و میل ها را به اصطلاح سر مچ گرفته و مرشد هم آهنگ مخصوصی برای این حرکت می نوازد و آن آهنگ را از قدیم گورگه گفته اند و کلمه گورگ یا گورگه از لغات مغولی است که در فارسی باقی مانده است و نام نوعی از طبل یا نقاره است که در قدیم در جنگ با آهنگ خاصی می نواخته اند .
جامههای ورزش باستان
تُنْکه یا تُنْبان نَطعی : شلوار کوتاهی است که ران را تا زیر زانو می پوشاند و آن را هنگام ورزش کردن و کشتی گرفتن می پوشند. این تنبان از یک رویة چرمی یا پارچة ماهوتی ستبر و چند لایة آستر کرباسی دوخته شده است . رویة آن بیشتر به رنگ آبی مایل به سبز است.
کمر و نشیمنگاه و سر دو زانوی تنکه از چرم است. روی رانهای تنکه گل و بوته های بزرگی ـ بیشتر بوته جقّة سرکج ـ قلاب دوزی شده است . بالای تنکه را «برج» ، پیش روی تنکه را که زیر شکم می افتد « پیش قبض» 1، روی زانو را ( پیش کاسه) یا ( سَر کاسه) و پشت زانو را ( پَس کاسه) می نامند.
لُنْگ: همان لنگی است که مردان در گرمابه میبندند. در روزگار ما به جای پوشیدن تنکه ، ورزشکاران لنگی روی « زیر شلوار» خود می بندند و در گود میروند و بستن آن چنین است :
دو سر از پهنای لنگ را در کمر گاه بر روی ناف گره می زنند و پایین لنگ را که آویزان است از پشت پا می گیرند و از میان دو پا بالا می برند و در «پیش قبض» که همان «گره» است فرو می کنند.
گردانندگان زورخانه
مرشد : امروز در زورخانه مرشد به کسی می گویند که آوازی خوش دارد و هنگام ورزش روی «سَرْ دَمْ» می نشیند و با آهنگ های گوناگون که هر کدام ویژة یکی از حرکات ورزشی است ضرب میگیرد و شعرهای رزمی که بیشتر از شاهنامة فردوسی برگزیده می شود می خواند و صدای ضرب و آواز [7] خود را با حرکات ورزشکاران ، هماهنگ می کند و آنان را به ورزش بر می انگیزد . در قدیم « مرشد» یا «کهنه سوار» کسی بود که کار آموزش ورزشکاران و پهلوانان با او بود. کهنه سوار در هنگام ورزش لنگی به دوش می انداخت و چوبی هم که به آن «تعلیمی» می گفتند در دست می گرفت و در کنار گود می نشست و باستانی کاران یا کشتیگیران را در کارهای ورزشی و کشتی گیری راهنمایی می کرد. کهنه سواران یا مرشدان از چابکترین و آزمودهترین پهلوانان و ورزشکاران بودند . ( گویا مرشد امروزی را «ضرب گیر» می خواندند) .
مُشتُ مالچی : کسی است که پیش از ورزش به ورزشکاران و پهلوانان لنگ و تنکه میدهد و پس از ورزش آنها را مشت و مال میکند، تا کوفتگی و خستگی از تنشان بدر رود و پادویی زورخانه نیز با مشت مالچی است
مقام ورزشکاران در زورخانه
پیش کِسوَت : پیش کسوت در زورخانه به کسی می گویند که سالمندتر و آزموده تر از ورزشکاران دیگر باشد . پیش کسوت از همه گونه ورزشهای باستانی و ریزه کاریهای یکایک آنان آگاه است و می تواند بهتر و سنگین تر از دیگران ورزشهای باستانی را انجام دهد.
میاندار: ورزشکاری است که در گود روبروی مرشد و میان ورزشکاران دیگر می ایستد و گرداندن ورزش و پیش و پس انداختن کارهای ورزشی را به عهده می گیرد. ورزشکاران هنگام ورزش به او نگاه و از حرکات ورزشی او پیروی می کنند. میاندار باید مانند پیش کسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ریزه کاریهای یکایک آنها باشد. معمولاً پیش کسوت هر زورخانه میاندار آنجا می شود.
پهلوان: به کسی گفته می شود که بسیار آزموده و چابک و کار کرده باشد و هماوردی نداشته باشد.
نوخاسته: جوان نوچهای است که آزمودگی یافته و پهنة کارهای ورزشی خود را گسترش داده و برای کشتی گرفتن و ورزشهای «تو گودی» به زورخانه های دیگر می رود.
نوچه: به جوان ورزشکاری گفته می شود که زیر نظر پهلوانی، فن های کشتی را می آموزد و شاگرد او به شمار می رود. او از نظر تردستی و چابکی برگزیدهترین شاگردان آن پهلوان است.