سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/138084223485861.jpg
ورزش های پیشنهادی 2
نوشته شده توسط علیرضا در ساعت 1:43 عصر

ادامه...

شیوة ورزش باستانی

سنگ گرفتن: سنگ گیرنده در بالای گود در جایی از زمین که لنگ انداخته اند به پشت می‌خوابد و سه بالش، یکی را زیر سر و دوتای دیگر را زیر بازوی راست و چپ می گذارد و دو سنگ با دو دست خود چنان می گیرد که سرهای هلالی آن دو به سوی سرش باشد و پی در پی به پهلوی چپ و راست می‌غلطد. هنگامی که بر پهلوی چپ است سنگی را که در دست دارد مستقیم چنان بالا می برد که بازوی خمیده‌اش راست شود و به همان شیوه هنگامی بر پهلوی راست است سنگی را که در دست چپ دارد مستقیم به بالا می برد. این گونه سنگ گرفتن را «غلطان» می گویند. گونة دیگر سنگ گرفتن آن است که ورزشکار به پشت می‌خوابد و پاهایش را دراز می کند و دو سنگ را باهم پی در پی روی سینه بالا و پایین می برد، این سنگ گرفتن را (جُفتی) می‌نامند. مرشد، سنگ گرفتن ورزشکاران را تا (117) یا (114) بار می شمارد و اگر سرگرم ضرب گرفتن برای ورزشکاران درون گود باشد، یکی از دوستان سنگ گیرنده سنگهای او را می شمارد. شمارة (117) و (114) میان باستانی کاران مقدس است و مرشد یا دیگران از این دو شماره بیشتر نمی شمارند. (117) اشاره به صدوهفده تن کمر‌بستة مولا است و (114) اشاره به یکصدوچهارده سورة قرآن است. سنگ شمار یا مرشد پیش از سنگ گرفتن برای شور بخشیدن به سنگ گیرنده (سرنوازی) می خواند:

هر کار که می کنی بگو بسم اللهتا جمله گناهان تو بخشد الله

دستت که رسد به حلقة سنگ بگو لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله

و سپس شمارش را چنین آغاز می کند:

لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله العلی الَعظیم.

بِسِم اللهِ الـّرحمنِ الرحیم

اول خدا ـ دو نیست خدا ـ سبب ساز کل سبب یا (سید کائنات) چاره ساز بیچارگان الله ـ پنجة خیبر گشای علی ـ شش گوشه قبر حسین ـ امام هفتم باب الحوایج ـ قبله هشتم یا امام رضا ـ یا اما محمد تقی روحی فداه و جسمی ـ دهندة بی منت الله ـ یا امام حسن عسگری دخیل ـ جمال امام زمان صلوات. یا (جمال هشت و چهار صلوات) ـ زیاده باد دین خاتم انبیاء ـ ای چهارده معصوم پاک ـ نیمه کلام الله مجید ـ شانزده گلدسته طلا ـ صد وهفده کمر بسته مولا ـ خدای هجده هزار عالم و آدم ـ بر بی صفتان روزگار لعنت ـ یا (بر نمک نشناس لعنت) ـ بیس (بیست) لعنت خدا بر ابلیس ـ یک بیس (بیست و یک) آقای قنبر علیس (علی است) ـ دوبیس مرد دو عالم علیس ـ چاربیس بیمار دشت کرب و بلا (کربلا) یا (ناز چهار ستون بدنت) ـ پنج تن زیر کسا ـ شش ساق عرش مجید یا (باقر العلوم بعد از نبی) علی است) ـ سه بیس یا علی مثلت کیس(کیست) هفت بیس یا علی موسی بن جعفر ـ هش بیس یا علی بن موسی الرضا ـ نُه بیس نوح نبی الله ـ سی ختم کلام الله ـ یک سی گرفتی ماشاءالله ـ دوسی بُرّایش ذولفقار ـ نیستی جان کُفّار ـ چارة بیچارگان خود الله ـ دادرس درماندگان خود مولا ـ یا ابوالفضل العباس دخیل ـ یا موسی بن جعفر ـ یا علی بن موسی الرضا بطلب ـ نه سی طوفان بلا ـ چهل ختم اولیاء و انبیاء ـ یک چل بزرگ است خدا ـ دو چل محمَّد است مُصطفا ـ سه چل علیس شیر خدا ـ چار چل یا فاطمة زهرا ـ پنج چل خدیجه کبرا امُ المؤمنین ـ شش چل ابراهیم خلیل الله ـ هفت چل موسی کلیم الله ـ هش چل عیسی روح الله ـ نه چل آدم صفی الله ـ پنجاه، هزار بار بر جمال خاتم انبیاء صلوات ـ    [9]    ز آدم و حّوا دگر نبی الله ـ شعیب و یوسف و یعقوب ـ پس خلیل الله ـ ملائکان مُقّرب ـ

دگر ز جبرائیل ـ ز حسُن یوسف ـ جمال شصت بند دیو ، علی را صلوات .

در این هنگام مرشد برای دنبال کردن شماره و رساندن آن به (114)‌ یا (117) از پنجاه به پایین می شمارد بدینگونه:

نه چل آدم صفی الله ـ هش چل عیسی روح الله ـ هفت چل موسی کلیم الله . . . . . . . تا به شماره یک برگردد. (17) شماره یا (14) شماره بازمانده از (117) یا (114) را دوباره از یک به بالا می شمارد. ولی اگر مرشد از شمارة شصت به پائین شمرده باشد سه شماره یا شش شماره به یک مانده که روی هم (117) یا (114) شماره می شود شماره را به پایین می رساند. البته این اندازه شمارش در صورتی پیش می آید که سنگ گیرنده به تواند (117) یا (114) بار سنگ بگیرد.
    
 جای ایستادن ورزشکاران در گود

در گود هر یک از ورزشکاران به فراخور مقام خود در جایی می ایستند. کار کُشته‌ترین و کار آزموده‌ترین و سالمندترین آنها که پیش کسوت دیگران خواهد بود «میاندار» می شود و میان گود روبروی مرشد می ایستد . ورزشکاری که پس از او از ورزشکاران دیگر سالمندتر و آزموده تر است پای (سَر دَم) می‌ایستد . اگر در میان ورزشکاران «سیّد» ی باشد و در ورزش باستانی پختگی چندان هم نداشته باشد پای (سَر دَم) می ایستد و اگر شایستگی میانداری داشت در میان گود می رود و میانداری می کند. در این صورت پیشینه‌ترین ورزشکار روبروی او (پای سر دم) یا پشت او می ایستد. ورزشکاری که از دیگران ناآزموده تر و ناپخته تر است و به او (تازه کار) می گویند، جایش در گود پشت سر میاندار است. دیگر ورزشکاران از بزرگ تا کوچک (از نظر آزمودگی) به ترتیب کنار گود دورادور میاندار می ایستند.

شنا رفتن

پیش از شنا رفتن، میاندار یکی از تخته شناها را که در غرفه ای روی هم ریخته شده است برمی‌دارد و به دنبال او ورزشکاران یکی پس از دیگری ، تخته ای را برمی دارند و درو گود می‌ایستند. سپس میاندار دور گود می‌گردد و به هر یک از ورزشکاران میانداری کردن را تعارف می کند. آنگاه از همه رخصت می طلبد و تخته‌اش را در میان گود می گذارد و زانوان و پنجه پا در کف گود قرار می دهد و دو لبه تخته شنا را با دست می گیرد . گاهی مرشد یا میاندار از ورزشکاری که آوزای خوش و گیرا دارد درخواست می کند که چند بیتی به مناسبت حال و مقام بخواند و پیش از اینکه او خواندن را آغاز کند «میاندار» یا «مرشد» می گوید: (مزد دهنش به محمد صلوات) و همه صلوات می فرستند و با صلوات فرستادن ورزشکاران ، آوازه خوان کمی خستگی در می کند و سرانجام آواز خود را چنین به پایان می رساند:       [10]

یا رَب بِه حَـّقِ نادَ علیاً سَیَنْجَلی یا رَب بِه حَـّقِ شاه نَجَف مُرْتضی عَلی

افتادگان وادی غم را بگیر دست یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی
        

میاندار و ورزشکاران میل می گیرند
        

و آنگاه همه صلوات می فرستند سپس میاندار دو پایش را پس می برد و از یکدیگر باز می گذارد و به مرشد نگاه می کند . ورزشکاران هم به پیروی از میاندار چنان می کنند مرشد زنگ را به صدا در می آورد و به ضرب می زند و با هر تک ضربه محکمی که می کوبد ورزشکاران سینة خود را به سوی تخته شنا خم و نزدیک می کنند . گاهی در کشاکش شنا رفتن میاندار با صدایی که از خستگی بریده به گوش می رسد فریاد می زند (علی بابا) و با دست به مرشد اشاره می کند که آهنگ ضرب را تندتر کند تا آنها شیوة شنا رفتن را عوض کنند.
    
ورزشکاری در میان گود چرخ تیز می زند
    
ورزشکاران چهار گونه شنا می روند:

شنای کرسی ـ شنای دست و پا مقابل ـ شنای دو شلاقه ـ شنای پیچ.

شنای کرسی: در این شنا ورزشکاران پس از این که تخته شنا را بر کف گود گذاشتند دو سر آن را می گیرند و دو پا را در برابر آن تا آنجا که بتوانند چنان از هم باز می کنند که کف پاهایشان از کف گود بلند نشود و سپس شنا می روند.

شنای دست و پا مقابل : در این شنا ، دو دست ورزشکار بر روی تخته به فاصلة بیست سانتی متر از هم قرار دارد و پاهای او در امتداد تن کشیده و جفت است.

شنای دو شلاقه: شنای دو شلاقه همان شنای (دست و پا مقابل) است با این فرق که در آن دو بار پیاپی شنا می روند و پس از آن کمی درنگ و خستگی در می کنند و سپس دوباره دیگر پیاپی شنا می روند. این روش را تا پایان ورزش نگاه می دارند.

شنای پیچ: در این شنا مانند شناهای دیگر دست های ورزشکار بر روی تخته از یکدیگر باز است و او نخست در حرکت اول سر خود را زیر بغل چپ می برد و تنة خود را به سوی راست می چرخاند و در حرکت دوم ، سر خود را زیر بغل راست می برد و تنه را به سوی چپ می چرخاند و شنا را به همین روش ادامه می دهد.

نرمش : ورزشکاران پس از شنا رفتن بر می خیزند و بی آنکه تخته شنا را از کف گود بردارند برای در کردن خستگی نرم و آرام بدن خود را تکان میدهند و این حرکت را نرمش می نامند. مرشد هنگام نرمش کردن ورزشکاران آهنگی ملایم می گیرد و اشعار را با آهنگ مخصوص نرمش می خواند . روش نرمش هر میاندار با میاندار دیگر اندکی اختلاف دارد.

میل گرفتن: ورزشکاران هر کدام یک جفت میل از جایگاه ویژه میل‌ها که در بالای گود و نزدیک آن است بر می دارند و نخست میاندار به هر یک از ورزشکاران تعارف می کند که میانداری بپذیرند و اگر کسی نپذیرفت، همان میاندار میل‌ها بر شانة خود می گذارد و دیگران از او پیروی می کنند وبا ضرب مرشد میل گرفتن را آغاز می کنند . میل گرفتن سه گونه است: میل سنگین ـ میل چکشی یا (سرنوازی) ـ     [11]      میل جفتی.

میل سنگین : ورزشکاران با آهنگ ضرب و آواز مرشد آرام و سنگین یک بار میل دست راست را روی شانه و پشت و پهلو و سینة راست می چرخانند و میل دیگر را پیش سینة چپ رو به بالا نگاه می دارند، و بار دیگر میل دست چپ را روی شانه و پشت و پهلو و سینة چپ می چرخانند و میل دیگر را پیش سینة راست رو به بالا نگاه می دارند . این کار به این روش ادامه می یابد.

میل چکشی یا سرنوازی: ورزشکاران با آهنگ ضرب مرشد که تند و با شتاب است میل را بروی شانه ها و پشت و پهلو و سینه به تندی می چرخانند.

میل جفتی: نخست دو میل را در برابر هم روی سینه نگاه می دارند سپس پی در پی باهم به پس می برند و بازمی‌گردانند . ورزشکاران پس از میل گرفتن برای در کردن خستگی دستة میل‌ها را در دست می گیرند و ته آن را بر کف گود می گذارند و میل‌ها را تک تک پیش و پس می برند و می نشینند و بلند می شوند. این گونه نرمش و میل گرفتن را (خَمْ گیری) می گویند.

پا زدن: میاندار در میان گود می ایستد و ورزشکاران پیرامون او گرد می آیند. نخست پای آرامی می زنند که به آن پای (نَرْمْ) می گویند و آن چنین است که ورزشکار پنجه یک پا را اندکی از زمین بلند می کند و بر روی پنجة پای دیگر ، خود را تکان می دهد و به آرامی پیش و پس می رود.

ورزشکاران در زورخانه چهار جور پا می زنند:

1ـ پای اول (پای چپ و راست) 2ـ پای جنگلی 3ـ پای تبریزی اول و دوم و پای شوم 4ـ پای آخر.

1ـ پای اول: ورزشکاری روی پنجة پا می ایستد و پای‌ها را پی در پی به چپ و راست می گذارد. بدین گونه که یک بار پای راست را در کناره بیرونی پای چپ می گذارد و در پی آن پای چپ را در کناره بیرونی پای راست می گذارد و این کار را تند و پی در پی ادامه می دهد و در همین حال تن خود را نرم و آرام می جنباند.

2ـ پای جنگلی: ورزشکار روی پنجه های پا می ایستد و با آواز و صدای ضرب مرشد یک بار سنگینی بدن خود را روی پنجة پای چپ می اندازد و پای راست را به پیش پرتاب می کند و بار دیگر روی پنجة پای راست می ایستد و پای چپ را به پیش پرتاب می کند. این کار تند و پی در پی انجام می گیرد گاهی ورزشکار ، میان پای جنگلی زدن (رُخصت) می‌طلبد و میان گود می آید و می چرخد. در این هنگام ورزشکاران دیگر در کنار گود می ایستد و او را نگاه می کنند.

3ـ پای تبریزی .

الف ـ پای اول: ورزشکار همآهنگ با ضرب مرشد ، هر بار بر یکی از دو پای خود تکیه و پای دیگر را به پیش پرتاب می کند. در اینحرکات دست‌ها نیز می‌جنبد.

ب ـ پای دوم: پس از پای اول ، میاندار از میان گود با دست به مرشد اشاره می کند و مرشد بی درنگ آهنگ ضرب     [12]      را تند می کند و میاندار به شرح زیر (دو پا) می زند، یکبار پای راست و بار دیگر پای چپ را به پیش پرتاب می کند و آنگاه پای‌ها را یکی یکی کمی از زمین برمی‌دارد و می گذارد و در این حال تمام بدن خود را نیز به نرمی تکان می دهد.

ج ـ پای سوم: پس از پای دوم میاندار باز با دست به مرشد اشاره می کند و مرشد آهنگ ضرب را عوض می کند . در این هنگام میاندار «سه پا» مانند «دو پا زدن» است با این فرق که ورزشکار سه پا را پشت سر هم یکی پس از دیگری پرتاب می کند و آنگاه کمی درنگ می کند و دوباره همین روش پا می زند.

4ـ پای آخر: ورزشکار روی پنجه های دو پا می ایستد و با آواز مرشد تند و پشت سر هم پاها را بلند می کند و یکی پس از دیگری به عقب می برد و باز می گرداند گویی دونده ای است که در جای خود ایستاده است و پیش نمی رود.

چرخ زدن

چرخ زدن پنج گونه است:

1ـ چرخ جنگلی 2ـ چرخ تیز 3ـ چرخ سبک و چمنی 4ـ چرخ تَک پِر 5ـ چرخ تَک پِر

چرخ جنگلی: ورزشکار در میان گود می آید و دست‌ها را در امتداد شانه نگاه می دارد و به نرمی خود را تکان می دهد و آرام و همآهنگ با صدای ضرب مرشد، دور گود می چرخد.

چرخ تیز: ورزشکار درمیان گود یا دور گود بسیار تند به دور خود می چرخد . گاهی سرعت چرخ آنقدر زیاد می شود که هیکل چرخنده را نمی توان تشخیص داد.

چرخ سبک چمنی : ورزشکار در چرخ سبک و چمنی نه تند و نه آرام بلکه سنگین و زیبا به درو خود می چرخد و با چرخ دور گود را هم می پیماید.

چرخ تَک پِر: ورزشکار پس از یک بار بدور خود چرخیدن ، یک بار هم به هوا می جهد و در هوا چرخی به دور خود می زند . گاهی هم چرخنده دو دست راست را روی هم بر سینه می گذارد و چرخ می زند . معمولاً ورزشکار «تک پرها» را در هوا در گوشه های گود انجام می دهد.

سه تَک پِر: ورزشکار سه بار به دور خود می چرخد آنگاه یک تک پر در هوا می زند . مرشد برای هر یک از چرخ‌ها آهنگی ویژه بر ضرب می گیرد.  
       
یکی از ورزشکاران چرخ تک پر می زند
        
کبـّاده کشیدن: کباده را همه ورزشکاران نمی کشند و کسانیکه بخواهند بکشند پس از چرخ زدن دوتا دو‌تا یا تک تک از مرشد یا پیش کسوت «رُخصت» می گیرند و هر کدام کباده‌ای برمی‌دارند و با دو دست در بالای سر نگه می دارند . کباده کشیدن به این گونه است که ورزشکار کمان کباده را با دست راست و زنجیر آن را با دست چپ می گیرد (و برخی هم از ورزشکاران برعکس) و بالای سر در این حالت دو بازوی او کمی تا شده است نگه می دارد. و با ضرب و آواز مرشد ، یک بار دست راست را در امتداد شانه نگاه می دارد و دست چپ را بر روی سر خم می کند و می خواباند و بار دیگر دست چپ را در امتداد شانه نگاه می دارد ، و دست چپ را بر روی سر خم می کند و می خواباند و بدین گونه ورزشکار کباده کشیدن را ادامه می دهد. او باید به روی پنجه های دو پا به ایستد و با آهسته و نرم حرکت دادن کباده پا به پا بشود و پیش و پس برود .




کلمات کلیدی : بیانات دهه 90
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ